اينجا همه چي درهمه!!! |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Monday night I feel so low ترجمه : * دوشنبه شب من کمبودی رو در خودم حس کردم. ساعت ها و لحظه ها به کندی سپری میشدند. ولی من زنگ صدای تو رو هنوز در خاطرم دارم. روح من رو نجات بده. چراغ های شهر ؛ خیابان هایی از طلا(بواسطه ی روشنایی چراغ ها) * به دیدگاه من به عرش دنیا بنگر که به سرعت و با سردی کرخت کننده ای حرکت می کنه. و من هنوز تنهایم. * نگذار من بمیرم. من دارم خودمو گم می کنم. فقط به من یک اشاره بکن. * حالا تو رفتی. فقط می خوام با باشم. دیگه نمی تونم ادامه بدم. می خوام با تو باشم. با تو. * من نمی تونم بخوابم و همه ی شب ها بیدارم. در طی این سختی ها و از هم گسستگی ها فقط سعی می کردم به آنها لبخندی بزنم. ولی من لمس و جنس دستان تو رو هنوز در خاطر دارم. می تونی زندگی منو نجات بدی. * نذار سقوط کنم. پیش من بیا. من می خواستم هرجور شده با تو باشم. (تکرار همخوانان) * و حالا تو رفتی. من بی تو کی هستم؟ من دیگه نمی تونم ادامه بدم. فقط می خوام با تو باشم. (تکرار همخوانان)
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|